حالا چه کنیم؟!

دردرام پردازی پیرنگ محور دو شیوه اصلی وجود دارد. یک:شیوه ای که از سمت فاعل به سمت مفعول حرکت می کند که در اصطلاح به آن تریلر می‌گویند.مثل قصه قاتلی که به دنبال مقتولی است تا او را به قتل برساند. دو:شیوه ای که از سمت مفعول به سمت فاعل حرکت می کند که در اصطلاح به آن معمایی می گویند.مثل داستانی که در آن فردی به قتل رسیده و حالا دنبال قاتلش می گردند. لازم به ذکر است که این دو اصل صرفا شیوه روایی هستند و می توان در هر ژانر و سبک نمایشی اهم از عاشقانه،جنایی،و حتی کمدی از آنها استفاده کرد. اما جان دار فیلمی است که هیچکدام از این دو شیوه را رعایت نکرده و از خود یک شیوه من در آوردی ابداع می کند.شیوه ای که می‌توان آن را حالا چه کنیم، بنامیم. دراین نوع روایت، فاعل و مفعول هر دو مشخص هستند و کاراکتر ها برای خارج شدن از بحران به وجود آمده به چه کنم،چه کنم می افتند.همین ضعف در روایت است که منجر به خلق کاراکترهای منفعلی شده و بار اصلی اطلاعات را به گردن دیالوگ می اندازد. همین است که درام از یک فیلمنامه سینمایی، تبدیل به یک نمایشنامه رادیویی می شود.حالا کارگردان مجبور است تا در شیوه دکوپاژ کردنش به جای فضاسازی لازم، صرفا کات چهره به چهره زده و به مخاطبانش بگوید که این دیالوگ را فلان کاراکتر گفته است. کارگردانان جوان فیلم جان دار انگار بدیهی ترین اصل سینما (نگویید،نشان بدهید) را فراموش کرده اند. اگرچه، موسیقی خوب امیر توسلی و بازی بی نظیر فاطمه معتمد آریا به کمک فیلم آمده و یک جاهایی حتی ناجی آن نیز شده است. امیر توسلی که در کارنامه کاری خود کارهای درخشانی همچون کافه ستاره و مختارنامه را دارد، این بار هم با یک اثر فاخر دیگر در جشنواره فیلم فجر ظاهر شده است تا یک بار دیگر توانایی خودش را به رخ همگان بکشد.

مجید مستخدمی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.