ماجرای خون_ نقدی بر فیلم ماجرای نیمروز محمد حسین مهدویان

   امثال سعید امامی ها چه می کردند؟

ماجرای نیمروز۲ (رد خون) .یک فیلم در سطح فیلم ماجرای نیمروز ۱ است .با همان تصویرهای خوب هادی بهروز و فیلمنامه نه چندان خوب مهدویان . تکنیک کارگردانی در این فیلم با توجه به دو فیلم قبلی مهدویان پیشرفتی نکرده و به آفت تکرار دچار شده است. اما سوال مهم این جاست که شخصیت صادق(جوادعزتی) دقیقا در فیلم چه کار میکند؟ او صرفا داده ها را گرفته و تحلیل می کند.صادق تحلیل میکند که زنهای ایرانی اسیر در اردوگاه عراق، از ترس بعثیها به اشرف پناه می بردند. اگر قبول کنیم که این تحلیل درست است،. پس جرم این زنان چه بوده است؟ آقای مهدویان، شمایی که لاتاری را ساختی در هشدار به ناموس فروشی ایرانیان در بین شیوخ عربی و تازه به جای اینکه به دنبال مقصر در ایران بگردی توپ را در زمین عربها انداختی،حالا تحلیل شخصیت صادق نسبت به زنان را قبول میکنی و می گویی که اگر زنان ایرانی در اردوگاه بعثی‌ها تن فروشی می‌کردند بهتر از پناه بردن به اشرف بود؟ گویا شما بین بد و بدتر،بدتر را ترجیح می دهید.به راستی مغز متفکر فیلم، صادق، که به درستی شمایل سعید امامی گونه ای برای آن انتخاب کرده اید چه در ماجرای نیمروز ۱ و چه در ماجرای نیمروز ۲ چه گره ای از قصه باز میکند؟ او فقط شک میکند؛ چه به عباس که در ماجرای ۱ فرار میکند و در ماجرای ۲ در کارخانه قند آن پایان برایش اتفاق می افتد و چه به لیلای تشکیلات یا همان سیما، همسر افشین.صادق تنها یک عملیات را در عراق طراحی می کند که آن هم شکست میخورد.در نهایت، همۀ گره های قصه صرفا توسط اعتراف منافقین باز میشود. انگار دوستان پول خرج کردند تا بگویند که اعضای کمیتۀ منافقین را می گرفتند تا صرفا از آن ها اعتراف بگیرند. همین. سؤال مهم این جاست: پس امثال سعید امامی ها چه کار می کردند؟! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مجید مستخدمی #ردخون # مهدویان #ماجرای نیمروز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.